بحرانِ مدیریت یا مدیریتِ بحران/وقتی تعطیلی جای برنامه را گرفت

انتخاب فردا،دیروز منوچهر محمدی بهعنوان مدیرکل جدید مدیریت بحران استانداری و جانشین استاندار در این حوزه معارفه شد؛ مدیری با سابقه چندین ساله در عرصه اجرا که میتواند نقطهعطفی برای عبور مدیریت بحران استان از رویکردهای واکنشی، مقطعی و نمایشی باشد. واقعیت آن است که در سالهای گذشته، آنچه تحت عنوان مدیریت بحران تجربه شد،
انتخاب فردا،دیروز منوچهر محمدی بهعنوان مدیرکل جدید مدیریت بحران استانداری و جانشین استاندار در این حوزه معارفه شد؛ مدیری با سابقه چندین ساله در عرصه اجرا که میتواند نقطهعطفی برای عبور مدیریت بحران استان از رویکردهای واکنشی، مقطعی و نمایشی باشد.
واقعیت آن است که در سالهای گذشته، آنچه تحت عنوان مدیریت بحران تجربه شد، بیش از آنکه مبتنی بر اصول علمی، برنامهریزی پیشگیرانه و مدیریت ریسک باشد، به تعطیلیهای تکراری، واکنشهای دیرهنگام و اقدامات پوپولیستی محدود ماند؛ اقداماتی که شاید در مقاطعی دیده شد، اما نه بحرانها را مهار کرد و نه از تکرار خسارتها کاست.
مدیریت بحران، بر اساس تعاریف حرفهای، صرفاً در روز حادثه معنا پیدا نمیکند. این جایگاه مسئول پیشگیری، آمادگی، کاهش خطر، هماهنگی بین دستگاهها و فرماندهی عملیات در شرایط اضطرار است. وقتی سیل، رانش زمین، انسداد راهها یا آتشسوزیها هر سال تکرار میشود و همچنان غافلگیری وجود دارد، مسئله طبیعت نیست؛ مسئله بحران در مدیریت است.
تعطیلی مدارس و ادارات، اگرچه گاهی اجتنابناپذیر است، اما نمیتواند به ابزار اصلی مدیریت تبدیل شود. مدیریت حرفهای بحران، پیش از وقوع حادثه هزینه میدهد تا پس از حادثه خسارت کاهش یابد؛ رویکردی که متأسفانه در گذشته کمتر نشانی از آن دیده شد.
بهعنوان نمونه، در حوزه آتشسوزیهای جنگلها و مراتع بارها مشاهده شد که حتی سادهترین اقدامات پیشگیرانه نیز اجرا نمیشد؛ از ایجاد آتشبُر و پایش مستمر گرفته تا تجهیز نیروهای محلی و هماهنگی اولیه با دستگاههای مسئول. در نتیجه، آتش پس از ساعتها اتلاف وقت گسترش مییافت و تازه در مرحله بحران گسترده، مدیریت بحران وارد عمل میشد؛ آن هم نه با هدف حل ریشهای مسئله، بلکه صرفاً برای مهار موقت و عبور از فشار افکار عمومی.
امروز با حضور منوچهر محمدی، بهعنوان مدیرکل مدیریت بحران و جانشین استاندار، انتظار میرود این حوزه از نمایش رسانهای فاصله بگیرد و به مدیریت میدانی، تصمیمسازی مبتنی بر داده و هماهنگی واقعی بین دستگاهها نزدیک شود؛ مسیری که استانهایی با شرایط خاص جغرافیایی و اقلیمی، بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز دارند.
در این میان، طبیعی است که گروههایی که منافع خود را در تداوم بینظمی و مدیریت غیرحرفهای میدیدند، امروز احساس خطر کنند. تخریب مدیریت جدید، عمدتاً از سوی کسانی صورت میگیرد که نه نسبتی با دانش مدیریت دارند و نه کارنامهای قابل دفاع در حوزه بحران؛ و برای پنهانکردن این ضعف، به برچسبزنیهای منطقهای، قومی یا جریانی متوسل میشوند.
بحران، نه میدان تسویهحساب سیاسی است و نه عرصه تعصبات محلی. اتفاقاً همین تخریبها نشان میدهد که مسیر اصلاح، درست انتخاب شده است؛ چرا که هر اصلاح واقعی، منافع تثبیتشدهای را به چالش میکشد.
مدیریت بحران، محل شعار نیست؛ محل سنجش توان واقعی مدیران است. اگر قرار است تغییری رخ دهد، این تغییر باید در کاهش خسارت، افزایش آمادگی، پیشبینی بهجای غافلگیری و بازگشت اعتماد عمومی دیده شود؛ نه صرفاً در تیترها و حاشیهها.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰